عشق - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد پرش به محتوا جمع و باز کردن نوار کناری جستجو ابزارهای شخصی به سامانه وارد نشده‌اید بحث مشارکت‌ها ایجاد حساب کاربری ورود بازدید محتوا صفحهٔ اصلی رویدادهای کنونی مقالهٔ تصادفی کمک مالی همکاری تغییرات اخیر ویکی‌نویس شوید! راهنما تماس با ویکی‌پدیا ابزارها پیوندها به این صفحه تغییرات مرتبط بارگذاری پرونده صفحه‌های ویژه پیوند پایدار اطلاعات صفحه یادکرد پیوند این مقاله آیتم ویکی‌داده نسخه‌برداری ایجاد کتاب دریافت به‌صورت PDF نسخهٔ قابل چاپ در دیگر پروژه‌ها ویکی‌انبار ویکی‌گفتاورد به زبان‌های دیگر Afrikaans Akan Alemannisch አማርኛ Aragonés Ænglisc العربية الدارجة مصرى অসমীয়া Asturianu Azərbaycanca تۆرکجه Башҡортса Boarisch Žemaitėška Беларуская Беларуская (тарашкевіца)‎ Български বাংলা བོད་ཡིག Brezhoneg Bosanski Буряад Català Mìng-dĕ̤ng-ngṳ̄ Нохчийн کوردی Corsu Čeština Чӑвашла Cymraeg Dansk Deutsch Ελληνικά English Esperanto Español Eesti Euskara Estremeñu Suomi Français Frysk 贛語 Kriyòl gwiyannen Gàidhlig Galego Avañe'ẽ गोंयची कोंकणी / Gõychi Konknni ગુજરાતી Hausa 客家語/Hak-kâ-ngî עברית हिन्दी Fiji Hindi Hrvatski Kreyòl ayisyen Magyar Հայերեն Interlingua Bahasa Indonesia Igbo Ilokano Íslenska Italiano ᐃᓄᒃᑎᑐᑦ/inuktitut 日本語 Patois Jawa ქართული Қазақша ភាសាខ្មែរ ಕನ್ನಡ 한국어 कॉशुर / کٲشُر Ripoarisch Kurdî Кыргызча Latina Ladino Lëtzebuergesch Limburgs Ligure Lumbaart Lingála Lietuvių Latviešu Македонски മലയാളം Монгол मराठी Bahasa Melayu Malti Mirandés မြန်မာဘာသာ Nāhuatl नेपाली नेपाल भाषा Nederlands Norsk nynorsk Norsk bokmål Occitan ଓଡ଼ିଆ ਪੰਜਾਬੀ Picard Polski Piemontèis پنجابی پښتو Português Runa Simi Română Русский Русиньскый Саха тыла ᱥᱟᱱᱛᱟᱲᱤ Sardu Sicilianu سنڌي Srpskohrvatski / српскохрватски සිංහල Simple English Slovenčina Slovenščina Soomaaliga Shqip Српски / srpski SiSwati Svenska Kiswahili தமிழ் Тоҷикӣ ไทย Türkmençe Tagalog Türkçe Xitsonga Татарча/tatarça ئۇيغۇرچە / Uyghurche Українська اردو Oʻzbekcha/ўзбекча Vepsän kel’ Tiếng Việt Walon Winaray 吴语 მარგალური ייִדיש 中文 文言 Bân-lâm-gú 粵語 ویرایش پیوندها منوی ناوبری فضاهای نام مقاله بحث گویش‌ها بازدیدها خواندن ویرایش نمایش تاریخچه بیشتر عشق از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد برای دیگر کاربردها، عشق (ابهام‌زدایی) را ببینید. «عشقی» به اینجا تغییرمسیر دارد. برای شاعر دوران مشروطیت، میرزاده عشقی را مشاهده کنید. برای فیلم عشقی، فیلم رمانتیک را مشاهده کنید. این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آن‌را از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. بخشی از یک مجموعه درباره عشق جنبه‌های عمومی Biological basis Bonding خیریه فلسفه عشق Religious views در تاریخ عشق شهسوارانه عشق آزاد Greek words for love انواع احساس تن‌کامگی عشق افلاطونی عاشقانه Storge همچنین ببینید Broken heart Compassionate love Conjugal love Falling in love ارتباط بین فردی Limerence اعتیاد به عشق Love at first sight Lovesickness Lovestruck Obsessive love Puppy love عشق به خود Unconditional love شیدایی بی‌فرجام روز والنتاین ن ب و یخشی از مجموعه مباحث دربارهٔ هیجان‌ها و احساسات‌ پذیرش عاطفه ‏(en)‏ سرگرمی خشم انگست غم‌زدگی ‏(en)‏ دلخوری انتظار ‏(en)‏ اضطراب بی‌علاقگی انگیختگی هیبت ‏(en)‏ خستگی اطمینان ‏(en)‏ تحقیر قناعت دلیری خشونت کنجکاوی افسردگی میل ‏(en)‏ یاس محرومیت انزجار بی‌اعتمادی خلسه شرمساری همدلی اشتیاق رشک نشئگی ترس ناکامی سر بلندی ‏(en)‏ حق‌شناسی ‏(en)‏ آز سوگ گناه خوشحالی بیزاری امید وحشت خصومت تحقیر علاقه احساس مالکیت شادی مهربانی تنهایی عشق شهوت هتک حرمت پنیک شور تاسف ‏(en)‏ لذت غرور خشم حسرت ارتباط اجتماعی ‏(en)‏ طرد شدن ‏(en)‏ پشیمانی رنجش ‏(en)‏ غم سوداد دگرغم‌شادی اعتمادبه‌نفس شرم تنش کاربردی خجالت غم و اندوه ‏(en)‏ رنج تعجب اعتماد ‏(en)‏ شگفتی ‏(en)‏ نگرانی ن ب و عشق یا دل‌دادگی حسی است که به معنای دوست داشتن شدید فرد یا چیزی است.[۱] هم‌چنین احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد اما در فکر و عملکرد محدودیت دارد و حتی می‌تواند در حوزه‌هایی غیرقابل تصور ظهور کند.[۲] هم‌چنین نوعی عاطفه در مورد دیگران یا جذابیت بی‌انتها برای دیگران است. پیچیدگی مفهوم عشق عشق دربردارنده دو نوع احساس است. عشق با حس شهوانی و عشق با حس معنوی یا (با عمق همیشگی. نامحدود life time) که می‌توانند جدا از هم یا با هم به عنوان عشق ظاهر شوند. عشق شهوانی: زمانی بروز می‌یابد که علاقه شدید به فرد مقابل فقط به قصد برطرف نمودن شهوت است. احساس شهوت ممکن است هر روز تکرار شود یا همان عشق ثانیه‌ای باشد که با یک نگاه شهوت‌انگیز آغاز می‌شود. شهوت ممکن است به‌طور مستقل، از عشق رمانتیک برانگیخته شود. بدیهی است که شهوت می‌تواند هم‌زمان با عشق هم وجود داشته باشد، گر چه در مورد بعضی عاشقان ارضای بی‌بندوبار و غیرمتعهدانه شهوت می‌تواند عشق رمانتیک همراه آن را از بین ببرد. عشق معنوی: این عشق با یک نگاه پاک و معصوم آغاز می‌شود و آرام آرام شدت می‌گیرد.[۳][۴] اما در کل عشق باور و احساسی عمیق، شدید و لطیفی است که با مفاهیم صلح و انسان‌دوستی مطابقت دارد.[۵] با این وجود کلمه «عشق» در شرایط مختلف معانی مختلفی را بازگو می‌کند: علاوه بر عشق رمانتیک که آمیخته‌ای از احساسات و میل جنسی است، انواع دیگر عشق مانند عشق عرفانی و عشق افلاطونی، عشق مذهبی، عشق به خانواده، عشق به همسر، عشق به فرزند، عشق به دوست و … را نیز می‌توان متصور شد؛ در واقع این کلمه را می‌توان در مورد علاقه به هر چیز دوست‌داشتنی و فرح‌بخش، مانند فعالیت‌های مختلف و انواع احساسات به کار برد.[۶][۷] جملهٔ «عشق چیست؟» به زبان انگلیسی، "?What is love"، در سال ۲۰۱۲ میلادی، پرتکرارترین عبارت جستجو شده به این زبان در جستجوگر گوگل بوده‌است.[۸][۹] محتویات ۱ ریشهٔ واژه ۲ بررسی معنی ۳ انواع ۴ تقسیم‌بندی انواع عشق ۵ عشق عرفانی ۶ عشق در ادبیات ۶.۱ عشق در نزد غربی‌ها و مقایسه آن با نظر صوفیه ۶.۲ عشق در نظر نویسندگان و شاعران معاصر ۷ دیدگاه‌های علمی ۷.۱ تفاوت عشق و شهوت ۸ منشأ شیمیایی ۹ مراحل عاشق شدن ۱۰ ابعاد عشق ۱۱ دیدگاه‌های فرهنگی ۱۲ دیدگاه‌های مذهبی ۱۲.۱ اسلام ۱۲.۲ مسیحیت ۱۳ مباحث مربوط به تعریف عشق ۱۴ معشوق در ادب فارسی ۱۵ جستارهای وابسته ۱۶ پانویس ۱۷ منابع ۱۸ پیوند به بیرون ریشهٔ واژه[ویرایش] الگویی از دوستداران کهن، رومئو و ژولیت، نقاشی از فرانک دیکسی عشق. از عشقه گرفته شده‌است و آن گیاهی بدون ریشه است به نام لبلاب، چون بر درختی پیچد آن را بخشکاند. عشق صوری درخت جسم صاحبش را، خُشک و زردرو می‌کند، اما عشق معنوی بیخ درخت هستی عاشق را خشک سازد و او را از خود بمیراند. عشق را در لغت افراط در دوست داشتن و محبت تام معنی کرده‌اند.[۱۰] مطالعه نشان داده‌است که هنگام احساس علاقه زیاد و عشق، تغییر و تحولات چشم‌گیری در بدن اتفاق می‌افتد و بدن واکنش‌های متفاوتی را از خود نشان می‌دهد. در گذشته تصور می‌شد که واژهٔ عشق ریشهٔ عربی دارد؛ ولی عربی و عبری هر دو از خانوادهٔ زبان‌های سامی‌اند، و واژه‌های ریشه‌دار سامی همواره در هر دو زبان عربی و عبری معنی‌های یکسان دارند؛ و عجیب است که واژهٔ «عشق» همتای عبری ندارد و واژه‌ای که در عبری برای عشق به کار می‌رود اَحَو (ahav) است که با عربی حَبَّ (habba) هم‌خانواده است؛ ولی دیدگاه جدید پژوهشگران این است که واژهٔ «عشق» از (iška)اوستایی[۱۱] به معنی خواست، خواهش و گرایش ریشه می‌گیرد که آن نیز با واژهٔ اوستایی (iš)به معنی «خواستن، گراییدن، آرزو کردن و جست‌وجو کردن» پیوند دارد. هم‌چنین، به گواهی بهرام فره‌وشی، این واژه در فارسی میانه به شکلِ išt به معنی خواهش، گرایش، دارایی و توان‌گری است. خود واژه‌های اوستایی و سنسکریت نام‌برده‌شده در بالا از ریشهٔ هندی و اروپایی (زبان آریائیان) نخستین یعنی ais به معنی خواستن، میل داشتن و جُستن می‌آید که شکل آن aisskā به چم خواست، گرایش و جست‌وجو است. گذشته از اوستایی و سنسکریت، در چند زبان دیگر نیز برگرفته‌هایی از واژهٔ هندی و اروپایی نخستین ais بازمانده است.[۱۱] فردوسی نیز که برای پاسداری از زبان فارسی از به‌کار بردن واژه‌های عربی آگاهانه و هوشمندانه خودداری می‌کند ولی واژهٔ عشق را به آسانی و باانگیزه به‌کار می‌برد و با آن‌که آزادی سرایش به او توانایی می‌دهد که واژهٔ دیگری را جایگزین عشق کند، واژهٔ حُب را به‌کار نمی‌برد.[نیازمند منبع] در زبان فارسی به کسی که دارای احساس عشق نسبت به کسی دیگر است، دل‌داده یا عاشق و به کسی که مورد احساس عشق طرف دیگر است؛ دلبر، دلربا یا معشوق/معشوقه می‌گویند. واژه عشق در ادبیات فارسی به‌ویژه ادبیات غنایی، پایگاه و اهمیتی ویژه و والا دارد و بسیاری از شاعران پارسی، دربارهٔ عشق و عاشقی، وصف معشوق و سختی‌های عاشقی، اشعاری با ارزش ادبی والا دارند. هم‌چنین گاهی اوقات، این کلمه دربارهٔ عشق انسان به خدا نیز آمده‌است که در مقوله عرفان و مذهب می‌گنجد.[۱۲] بررسی معنی[ویرایش] نویسهٔ چینی سنتی به مفهوم عشق (愛) که از یک قلب (در وسط) تشکیل شده که دارای «کشش»، «احساس» یا «تفاهم» است و یک احساس با ارزش را یادآوری می‌کند. اگر چه تعریف دقیق کلمه «عشق» کار بسیار سختی است و نیازمند بحث‌های طولانی و دقیق است، اما جنبه‌های گوناگون آن را می‌توان از راه بررسی چیزهایی که «عشق» یا عاشقانه «نیستند» تشریح کرد. عشق به عنوان یک احساس مثبت و (شکل بسیار قوی «دوست داشتن») معمولاً درنقطه مقابل تنفر (یا بی‌احساسی محض) قرار می‌گیرد و در صورتی که در آن عامل میل جنسی کمرنگ باشد و یک شکل خالص و محض رابطه رمانتیک را متضمن باشد، با کلمه شهوت قابل قیاس است؛ عشق در صورتی که یک رابطه بین فرد و دیگر افراد را توصیف کند که در آن زمزمه‌های رمانتیک زیادی وجود دارد در مقابل دوستی و رفاقت قرار می‌گیرد؛ با وجود آنکه در برخی از تعریف‌ها «عشق» بر وجود رابطه دوستانه بین دو نفر در بافت‌های خاص تأکید دارد.[۱۳] «عشق» در معنای عام خود بیشتر به وجود رابطه دوستانه بین دونفر دلالت دارد. عشق معمولاً نوعی توجه و اهمیت دادن به یک شخص یا شیء است که حتی گاهی این عشق محدود به خود نمی‌شود (مفهوم خودشیفتگی). با این وجود در مورد مفهوم عشق نظرات متفاوتی وجود دارد. عده‌ای وجود عشق را نفی می‌کنند. عده‌ای هم آن را یک مفهوم انتزاعی جدید می‌دانند و تاریخ «ورود» این واژه به زبان انسان‌ها و در واقع اختراع آن را طی قرون وسطی یا اندکی پس از آن می‌دانند که این نظر با گنجینه باستانی موجود در زمینه عشق و شاعری در تضاد است. عده دیگری هم می‌گویند که عشق وجود دارد و یک مفهوم انتزاعی صرف نیست، اما نمی‌توان آن را تعریف کرد و در واقع کمیتی معنوی و متافیزیک است. برخی از روان‌شناسان اعتقاد دارند که عشق عمل به عاریه سپردن «مرزهای خودی» یا «حب نفس» به دیگران است. عده‌ای هم سعی دارند عشق را از طریق جلوه‌های آن در زندگی امروزی تعریف نمایند.[۱۴] تفاوت‌های فرهنگی میان کشورها و اقوام مختلف امکان دستیابی به یک معنای همگانی و فراگیر در مورد کلمه عشق را تقریباً ناممکن ساخته‌است. در توصیف کلمه عشق ممکن است عشق به یک نفس یا عقیده، عشق به یک قانون یا مؤسسه، عشق به جسم (بدن)، عشق به طبیعت، عشق به غذا، عشق به پول، عشق به آموختن، عشق به قدرت، عشق به شهوت، یا عشق به انواع مفاهیم دیگر در نظر باشد و افراد مختلف برای افراد و چیزهای مختلف درجه دوست داشتن متفاوتی را بروز می‌دهند. عشق مفهومی انتزاعی است که تجربه کردن آن بسیار ساده‌تر از توصیفش است. به علت پیچیدگی مفهوم عشق و انتزاعی بودن آن معمولاً بحث در مورد آن به کلیشه‌های ذهنی خلاصه می‌شود و در مورد این کلمه ضرب‌المثل‌های زیادی وجود دارد، از گفته ویرژیل یعنی «عشق همه جا را تسخیر می‌کند» گرفته تا آواز گروه بیتلز یعنی «همه چیزی که به آن احتیاج داری عشق است». برتراند راسل عشق را یک «ارزش مطلق» می‌داند که در برابر ارزش نسبی قرار دارد.[۱۵] انواع[ویرایش] عشق حیرانی - اصطلاح حیرانی (Agape) توسط مسیحیان اولیه (و به خصوص یونانیان، ریشه این کلمه یونانی است) برای اشاره به پذیرش بی‌قید و شرط و دوست داشتن یک فرد اطلاق شده‌است. این نوع از عشق بر اساس تصمیم و نه احساسات شکل می‌گیرد. عشق با وقار - نوعی رفتار مودبانه و موقرانه که در اواخر قرون وسطی در مورد خانم‌ها و عاشقان آن‌ها به کار می‌رفت. عشق دروغین - نوعی عشق نادرست با هدف کسب مادیات (می توان مفهوم عشق را برای این نوع، قائل نشد) عشق جنسی (eros) - میل جنسی نسبت به یک فرد عشق به خانواده - عشق به افراد خانواده و مهربانی به آنها عشق آزاد - رابطه جنسی بر اساس انتخاب فرد که محدود به ازدواج نمی‌شود شیفتگی - در عهد جدید به معنای عشق احساسی مشروط به کار می‌رود یعنی «دوستت دارم چون…» عشق افلاطونی – یک رابطه نزدیک که در آن رابطه جنسی وجود ندارد یا سرکوب یا محدود شده‌است. عشق ظاهری - رابطه عاشقانه‌ای که در آن پختگی لازم وجود ندارد و «راستین» نیست. این کلمه دارای بار معنایی منفی است و تأکید دارد که عشق در دوران جوانی معمولاً کمتر راستین و واقعی است. عشق به مذهب - تعهد و دوست داشتن خدا یا مذهب عشق رومانتیک ـ علاقه‌ای که ترکیبی از صمیمیت و میل جنسی است. عشق راستین - عشق بدون قید و شرط یا انگیزه خاص. دوست داشتن فرد فقط به خاطر خود و نه رفتارها یا عقایدش. همچنین به عشق بی‌قید و شرط اشاره دارد. عشق یک طرفه - مهر عاطفه‌ای که یک طرفه‌است. شهوت - عاطفه بر اساس شهوت و تمایل به ارضای نفس. عشق لحظه‌ای - عشقی که در لحظه‌ای که فرد برای اولین بار با فردی تماس می‌گیرد به وجود می‌آید. از این عشق به مراتب در داستان‌ها و ادبیات یاد شده‌است و به “ love at first sight ” معروف است. عشق مستلزم فداکاری - فداکاری و گذشتن از جان یا چیز با ارزش دیگری برمبنای عشق.[۱۶] عشق اساطیری - به عشق‌های داستانی و سرشار از شور و هیجان به معشوق رسیدن عشق اساطیری می‌گویند[۱۷] تقسیم‌بندی انواع عشق[ویرایش] عشق طبعی و عشق روحانی و عشق الهی - در عشق طبعی عاشق معشوق را از برای خود خواهد. در عشق روحانی عاشق معشوق را هم از برای خود و هم از برای معشوق خواهد. در عشق الهی عاشق معشوق را نه برای خود بلکه برای معشوق می‌خواهد.[۱۸] عشق حقیقی و عشق مجازی - عشق مجازی از حسن صوری پیدا می‌شود و مانند آن ناپایدار است. از این عشق حاصلی جز بقای نسل باقی نمی‌ماند. این عشق از تصعید و تلطیف میلی جنسی پیدا می‌شود. اما عشق حقیقی یا عشق الهی، فیض و جذبه‌ای است که از طرف معشوق مطلق، بر دل عاشق صادق فرود می‌آید.[۱۰] عشق عرفانی اروس (eros): عشق شهوانی - عشق به زیبایی - فاقد منطق - عشق فیزیکی که بواسطه جذابیت و کشش‌های جسمانی یا ابراز آن به‌طور فیزیکی نمایان می‌گردد -همان عشق در نگاه اول - با شدت آغاز شده و به سرعت فروکش می‌کند. لودوس (ludus): عشق تفننی - این عشق بیشتر متعلق به دوران نوجوانی است - عشق‌های رمانتیک زودگذر - لودوس ابراز ظاهری عشق است - کثرت گرا نسبت به شریک عشقی - به اصطلاح فرد را تا لب چشمه برده و تشنه بازمی‌گرداند -رابطه دراز مدت بعید بنظر می‌رسد. فیلو (philo): عشق برادرانه - عشقی که مبتنی بر پیوند مشترک است -عشقی که بر پایه وحدت و همکاری بوده و هدف آن دستیابی به منافع مشترک است. استورگ (storge): عشق دوستانه - وابسته به احترام و نگرانی نسبت به منافع متقابل - در این عشق همنشینی و همدمی بیشتر نمایان است - صمیمانه و متعهد- رابطه دراز مدت است - پایدار و بادوام - فقدان شهوت. پراگما (pragma): عشق منطقی - این مختص افرادی است که نگران این موضوع می‌باشند که آیا فرد مقابلشان در آینده پدر یا مادر خوبی برای فرزندانشان خواهند شد؟ عشقی که مبتنی بر منافع و دورنمای مشترک است - پایبند به اصول منطق و خردگرا است - همبستگی برای اهداف و منافع مشترک. مانیا (mania): عشق افراطی - انحصارطلب، وابسته و حسادت‌برانگیز - شیفتگی شدید به معشوق - اغلب فاقد عزت نفس -عدم رضایت از رابطه - مانند وسوسه می‌ماند و می‌تواند به احساسات مبالغه‌آمیز و افراطی منجر گردد - عشق دردسر ساز - عشق وسواس گونه. اگیپ (agape): عشق الهی - عشق فداکارانه و از خودگذشته-عشق نوع‌دوستانه (تمایل انجام دادن کاری برای دیگران بدون چشمداشت) - عشق گرانقدر ساغر (saghar): ترکیبی از با ارزشترین عشق‌ها -دیوانگی-جنون (تمام لحظات به یاد معشوق بودن)-بی خوابی و کابوس شبانه- دست به هرکار زدن (حتی خودکشی به خاطر معشوق). عشق عرفانی[ویرایش] نوشتار اصلی: عشق عرفانی عشق از مسائل بنیادین عرفان و تصوف اسلامی است، چندانکه بدون در نظر گرفتن آن، عرفان و حکمت متعالیه قابل فهم نیست. البته عشق ار مقولاتی است که تعریفش به ذات، نامیسر است و کنه‌اش در غایت خفا و پوشیدگی است. عشق از مصدر عَشق(=چسبیدن و التصاق) است. به گیاه پیچک عَشَقه گویند زیرا بر تنه درخت می‌پیچد و بالا می‌رود و آن را خشک می‌کند؛ و این تمثیل حالت عشق است که بر هر دلی عارض شود احوال طبیعی او را محو می‌کند.[۱۹] مورخان از رشد تدریجی تصوف سخن گفته‌اند که باعرفان زهدی و خوفی آغاز و به‌تدریج به عشق و دل‌سپردگی تبدیل می‌شود و سرانجام بر معرفت و شناخت باطنی تأکید می‌کند. نویسندگان زیادی دربارهٔ عشق نوشته‌اند از رابعه وحلاج تا غزالی و به خصوص برادرش احمد غزالی و بعدها عین القضات همدانی وعطار نیشابوری، اما ابن عربی و جلال الدین محمد مولوی، هرچند در دو جریان متفاوت، در صدر شرح دهندگان عشق بوده‌اند. عشق درکلام افلاطون افلاطون گوید: عشق، واسطه انسان‌ها و خدایان است و فاصله آن‌ها را پُر می‌کند. همو گوید: عشق در همه کائنات جاری است. او می‌گوید: عشق پیوند دهنده همه جهان است.[۲۰] عشق در ادبیات[ویرایش] هرچه گویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم خجل باشم از آن کلام مولانا اساساً چیزی بجز عشق نیست، عشق مانند سایر اجزاء جهان حقیقتی است سیال و مواج و توقف و درنگ ناپذیر، و در حقیقت عنایت و هدایتی است الهی و تفسیر آن در دفتر و کتاب نگنجد. عشق جز دولت وعنایت نیست جز گشاد دل وهدایت نیست عشق را بوحنیفه درس نگفت شافعی را در او روایت نیست عشق در کلام روزبهان بقلی فسایی «عشق سیفی است که از عاشق سر حدوث برمی‌دارد. عشق کمالی است که از کمال حق است، چون در عاشق پیوندد، از صرف عبودیت و حدوثیت به جلال الهیت، ظاهر و باطنش ربّانی شود. ذکر موت بر ایشان روا نباشد. هر که به عشق حق زنده باشد دگر موت بر وی راه نیابد.»[۲۱] عشق در کلام بایزید بسطامی «هرکه را محبت حق بکشد دیت او دیدار حق است، و هرکه را عشق حق او را بکشد دیت او همنشینی با حق است.» (به نقل از عوارف المعارف، سهروردی) تا رفت دیده و دل من در هوای عشق بنمود جا به کشور بی منتهای عشق وارسته گشت و صرفنظر کرد از دو کون اینسان شود کسی که دهد دل برای عشق ما راست عشق و هرکه به عالم جز این بود بیگانه باشد او، نشود آشنای عشق (به نقل از نامه دانشوران ناصری، جلد ۴)[۲۲] عشق در کلام شاه نعمت‌الله ولی تن به جان زنده است و جان از عشق در بدن روح ما روان از عشق عشق داند که ذوق عاشق چیست باز جو ذوق عاشقان از عشق هرچه در کاینات موجود است جُـود عشق است و باشد آن را عشق عاشقان عشق را به جان جویند عاقلان اند غافلان از عشق نعمت‌الله که میر مستان است می‌دهد بنده را نشان از عشق[۲۳] عشق در کلام جواد نوربخش «صوفی در پیشگاه حق به تسلیم و رضا می‌ایستد که: من راضی به رضای توأم و بدون آنکه هیچ گونه توقعّی داشته باشم از روی محبت به تو عشق می‌ورزم و در اندیشه پاداشی نیستم. برهمین اساس است که عشق صوفیان نسبت به خدا بدون انتظار و چشم داشت و برکنار از ترس و وحشت است که صوفی خواست و تمنّایی ندارد و قهر و جفای او را همان اندازه می‌پسندد که وفایش را، معدودی از صوفیان در طریق عشق و دوستی به مرحله‌ای رسیده‌اند که در معشوق (حق) فنا شده‌اند و مولانا در حقشان فرموده‌است: جمله معشوق است و عاشق پرده‌ای زنده معشوق است و عاشق مرده‌ای[۲۴] «عشق نتیجه محبت حق است و محبت صفت حق، اما در حقیقت محبت صفت ارادت حق است که از صفات ذات می‌باشد. چون عشق به عام تعلق گیرد، آن را ارادت گویند، و آفرینش موجودات نتیجه آن ارادت است. چون به خاص تعلق گیرد، آن را رحمت گویند، چون به اخص تعلق گیرد، آن را نعمت گویند و این نعمت ویژه انسان است و مرتبه تمامی نعمت منعم».[۲۵] اساس آفرینش (از دیوان نوربخش) بی عشق جهان بلاست یکسر ناکامی و ابتلاست یک سر آن کس که به عشق آشنا نیست بیگانه به چشم ماست یک سر عشق است اساس آفرینش هرچیز از آن به پاست یک سر بی عشق حیات هیچ و پوچ است بیهوده و نارواست یک سر هر دل که نسوزد از غم عشق جای هوس و هواست یک سر گر اهل دلی به عشق رو کن نا سوخته دل بلاست یک سر عمری دل نوربخش با عشق آسوده ز ماسواست یک سر ندای عشق (از دیوان نوربخش) ماییم در سراچه هستی گدای عشق خدمتگزار عالم و آدم برای عشق از پا فتاده‌ایم مگر حق مدد کند تا طی کنیم راه وصالش به پای عشق در مردم زمانه صفایی ندیده‌ایم خو کرده‌ایم از دل و جان با صفای عشق با پای بی نشانی و با حال بی‌خودی شاید رسیم در حرم کبریای عشق در کشتی امید به گرداب حیرتیم ما را مگر نجات دهد ناخدای عشق از ما مپرس مسئله کفر و دین دگر کفر است در طریقت ما ماسوای عشق از ملک عقلِ خیره بشدّت دلم گرفت ای بخت همّتی که پرم در هوای عشق در خانه من و تو بجز دردسر نبود باید پناه برد به دولتسرای عشق ای نوربخش گوش سر خویش را ببند تا بشنوی به گوش دل خود ندای عشق عشق در نزد غربی‌ها و مقایسه آن با نظر صوفیه[ویرایش] «عشق در ذهن غربیان معمولاً به عنوان کششی تلقی می‌شود که موجب محبت انسان به همنوعان او می‌گردد و در نوع عالی آن باعث جلب افراد انسان به سوی حقیقت است. از نظر غربی‌ها عاشق باید بیاموزد که چگونه دوست داشته باشد. اما این نحوه تلقی برای صوفیه بسیار ابتدایی است. عشق برای صوفی از جمله عواطف نیست، بلکه جذبه‌ای است الهی. در تصوف وقتی صحبت از عشق الهی به میان می‌آید منظور کششی است که از جانب حق متوجه صوفی می‌شود و صوفی را به حق می‌کشاند؛ بنابراین تأکید نه بر کوشش عاشق بلکه بر کشش حق است. به همین دلیل صوفیه گفته‌اند که: عشق آمدنی است و مانند سیلی است خروشان، و صوفی منتظر است تا این سیل در رسد و او را با خود ببرد. به قول مولوی: ماهیت عشق از نگاه اسلام عاشقان در سیل تند افتاده‌اند برقضای عشق دل بنهاده‌اند[۲۶] عشق در نظر نویسندگان و شاعران معاصر[ویرایش] فروغ فرخزاد، موضوع اصلی شعرهای فروغ عشق است و این عشق را از نگاه متفاوت و زنانه و بسیار شخصی خود به نمایش می‌گذارد؛ کاری که پیش از این هیچ زن شاعری نکرده بود. زنانگی طوری در تاروپود شعر فروغ تنیده شده که نمی‌توان آن را از شعر، یا شعر را از آن جدا کرد. احمد شاملو، خود عاشق بود و این عشق تأثیر زیادی بر اشعار او داشت، در زمانی که شاملو در توقف کامل آفرینش هنری به سر می‌برد و تحت تأثیر آشنایی با معشوقه خود «آیدا» شعرهای مجموعه آیدا: درخت و خنجر و خاطره! و آیدا در آینه را می‌سراید. او دربارهٔ اثر آیدا در زندگی خود به مجله فردوسی گفت: «هر چه می‌نویسم برای اوست و به خاطر او… من با آیدا آن انسانی را که هرگز در زندگی خود پیدا نکرده‌بودم پیدا کردم». فاضل نظری، در شعری می‌گوید: «شباهت تو به من هر چه بود ثابت کرد که فصل مشترک عشق و عقل تنهاییست». پوریا ابراهیمیان، در شعری عشق را به بت تشبیه کرده و عاشق را یک کافر در نظر گرفته‌است که معشوق خود را می‌پرستد. شعرها، از عشق تو پر شده‌است تو نمیدانی ولی عشق با تو آغاز شده‌است می‌پرستم تو را لحظه ای، آه یادم آید که تویی! تو شدی بُت، دل با عشق تو کافر شده‌است (به نقل از کتاب عشقنامه پوریا ابراهیمان)[۲۷] دیدگاه‌های علمی[ویرایش] در طول تاریخ دو مقوله فلسفه و دین بیشترین مطالب را راجع به مفهوم عشق بیان کرده‌اند. درقرن گذشته روانشناسی در مورد عشق به وفور اظهار نظر کرده‌است. امروزه علوم روان‌شناسی تکاملی، زیست‌شناسی تکاملی، مردم‌شناسی، علم اعصاب و زیست‌شناسی در مورد ماهیت عشق و عملکرد آن بحث‌های زیادی را مطرح کرده‌اند. در مدل‌های زیست‌شناسی مربوط به جنسیت، عشق به عنوان یک غریزه موجود در پستانداران همانند گرسنگی و تشنگی مطرح شده‌است. روانشناسی عشق را پدیده‌ای اجتماعی و فرهنگی قلمداد می‌کند. رابرت اشتنبرگ روانشناس معروف، مدل مثلثی عشق را مطرح کرد و عشق را شامل سه عنصر دانست: صمیمیت، تعهد و شهوت. افراد در مرحله صمیمیت رازها و جزئیات زندگی شخصی خود را برای یکدیگر بازگو می‌کنند. صمیمیت معمولاً در دوستی یا عشق رومانتیک بروز می‌کند. تعهد انتظار تداوم رابطه عاشقانه تا ابد است. شهوت یا رابطه جنسی سومین قالب عشق است که مهم‌ترین پارامتر محسوب می‌شود. یلا این مدل را اندکی تغییر داد و شهوت را به دو جزء شهوت نفسانی و شهوت رومانتیک تقسیم‌بندی کرد.[۲] تفاوت عشق و شهوت[ویرایش] محققان دانشگاه شیکاگو می‌گویند؛ حرکات چشم نشان می‌دهد که به چه کسی به چشم شریک و معشوق آینده نگاه می‌کنید و چه کسی به عنوان شریک جنسی، نظرتان را گرفته‌است. تحقیقات قبلی که زیر نظر خانم کاسیوپو صورت گرفته نشان داده بود که عشق و میل جنسی نقاط مختلفی را در مغز فعال می‌کنند. تحلیل داده‌ها نشان داد در نگاه عاشقانه چشم روی صورت متمرکز و ثابت می‌ماند اما در نگاه شهوانی چشم، از صورت به سمت دیگر اعضای بدن حرکت می‌کند و بر روی بدن ثابت می‌شود. دکتر کاسیوپو می‌گوید این بررسی نشان می‌دهد کشش جنسی تا حدی محصول تجربیات صرفاً حسی (sensory) است اما عشق انعکاس انتزاعی‌تر این احساسات است.[۲۸] در عقاید پیشینیان نیز همان‌طور که در ماهی (صورت فلکی) دیده می‌شود مردم دو ماهی جدا از هم را در نظر می‌گرفتند که یکی نماد عشق و دیگری نماد شهوت بوده و در آلفای این صورت فلکی، ستاره رشا (به معنی ریسمان)، در هم گره می‌خوردند. منشأ شیمیایی[ویرایش] این نوشتار یا بخش، مفهوم کامل و روشن را نمی‌رساند. لطفاً با ویرایش کردن یا افزودن جزئیات بیشتر به بهبود مقاله کمک کنید و سپس این برچسب را بردارید. بر اساس شواهد علم اعصاب هنگامی که فرد عشق خود را بروز می‌دهد، تعدادی عنصر شیمیایی در مغز فرد فعال می‌شوند. این مواد شیمیایی عبارتند از: تستسترون، استروژن، دوپامین، نوراپی نفرین، سروتونین، اکسی‌توسین و وازوپرسین. درهنگام برقراری رابطه جنسی یا احساسات شهوانی میزان تستسترون و استروژن در مغز افزایش پیدا می‌کند. معمولاً دوپامین، نوراپی نفرین و سروتونین در مرحله جذب نظر فرد مقابل، حضور پررنگ تری دارند. به نظر می‌رسد اوکسی توسین و وازوپرسین به روابط پردوام و قوی ارتباط دارند. در دسامبر ۲۰۰۵، در دانشگاه پاویاواقع در ایتالیا دانشمندان متوجه شدند که وقتی فرد برای اولین بار عاشق می‌شود، میزان مولکولی که به عنوان NGF عامل رشد عصبی شناخته می‌شود افزایش می‌یابد اما پس از یکسال ارتباط بین طرفین مقدار این مولکول به حالت اول بر می‌گردد. «سطح NGF در افرادی که عاشق بودند بسیار بیشتر بود (P<۰٫۰۰۱) [به‌طور متوسط ۲۲۷(۱۴)Pg/ml] و این مقدار در مورد افرادی که رابطه دراز مدتی را تجربه کرده‌اند و افرادی که هیچ ارتباط عاشقانه‌ای نداشته‌اند به ترتیب برابر [۱۴۹(۱۲)pg/ml], [۱۲۳(۱۰)pg/ml] بود. همچنین میان میزان NGF و شدت رابطه عاشقانه همبستگی معنی داری وجود داشت (r=۰٫۳۴ ,p=۰٫۰۰۷). درغلظت بقیه NTها هیچ تفاوتی مشاهده نشد. در ۳۹ مورد که فرد بعد از ۱۲ تا ۲۴ ماه هنوز رابطه عاشقانه را حفظ کرده بود اما به عقیده خودشان وضعیت روانی شان نسبت به زمان آشنایی تفاوت کرده بود سطح NGF کاهش یافته بود و تقریباً برابر سطح NGF گروه کنترل بود.»[۲۹] مراحل عاشق شدن[ویرایش] عاشق شدن یک فرایند شیمیایی است. وقتی فردی عاشق می‌شود، مجموعه‌ای از واکنش‌ها در بدن او رخ می‌دهد. به عقیده کارشناسان این تغییر و تحولات شیمیایی تضمین‌کننده بقای گونه انسان هاست. نشانه‌های عاشق شدن، که شبیه بروز کردن علایم بیماری هاست، به وضوح قابل شناسایی است؛ از عرق کردن دست‌ها گرفته تا از بین رفتن اشتها و حس سرخوشی و همچنین سرخ شدن گونه‌ها و تپش قلب. عشق مراحل مختلف دارد. شروع شدن هر کدام از این مراحل با ترشح مجموعه‌ای از مواد شیمیایی همراه است که واکنش‌های فیزیکی خاصی را سبب می‌شود. محققان مجموعه‌ای از ترکیبات شیمیایی را شناسایی کرده‌اند که در هر کدام از این مراحل ترشح می‌شوند.[۳۰] مرحله اول حس جنسی حس شهوت نتیجه ترشح هورمون‌های جنسی تستوسترون و استروژن است. تستوسترون تنها ویژه مردان نیست و مشخص شده که این هورمون در نیروی جنسی زنان هم تأثیر عمده‌ای دارد. مرحله دوم جذب شدن این مرحله وقتی است که آدم‌ها عاشق می‌شوند و دیگر به هیچ چیز دیگر فکر نمی‌کنند. آن‌ها ممکن است حتی کم اشتها و کم خواب شوند و روزانه ساعت‌ها به عشق جدیدشان فکر کنند. در مرحله جذب شدن به فرد مقابل، گروهی از مواد شیمیایی از گروه پیام‌رسان‌های عصبی (neuro-transmitters) به نام مونو آمین نقش مهمی دارد. این مواد عبارتند از: دوپامین: که با مصرف کوکائین و نیکوتین هم می‌تواند فعال شود. نوراپی‌نفرین: که به نام آدرنالین هم شناخته می‌شود و افزایش آن در بدن می‌تواند سبب عرق کردن و تپش قلب شود. سروتونین: یکی از مهم‌ترین ترکیبات شیمیایی عشق است که می‌تواند ما را به‌طور موقت به حالت دیوانگی برساند. مرحله سوم حس وابستگی اگر قرار باشد رابطه‌ای ادامه یابد، وابستگی، حسی است که بعد از جذب شدن به یک نفر ایجاد می‌شود و در صورتی که مرحله جذب شدن همچنان ادامه یابد، می‌تواند منجر به تولیدمثل شود. در این مرحله دو هورمون توسط دستگاه عصبی ترشح می‌شود که در بروز حس وابستگی اجتماعی نقش دارد: وازوپرسین: ماده شیمیایی ای که در مرحله تعهد طولانی مدت نقش دارد. آزمایش‌هایی که روی موش‌های آفریقایی انجام شده، نشان می‌دهد که کاهش وازوپرسین در مردان به سرعت سبب بدتر شدن رابطه بین شریک‌های زندگی و کاهش وفاداری می‌شود. اکسی‌توسین: این ماده به هنگام زایمان از غده هیپوتالاموس ترشح می‌شود و به خروج شیر از پستان کمک می‌کند. از جمله کارکردهای دیگر این هورمون کمک به ایجاد پیوندی قوی بین مادر و فرزند است. این هورمون در لحظه اوج لذت جنسی در هر دو جنس ترشح می‌شود و اعتقاد بر این است که باعث محکم تر شدن رابطه بین بزرگسالان نیز می‌شود. ابعاد عشق[ویرایش] عشق دارای سه بعد است:[۳۱] صمیمیت: احساس تعلق خاطر، وابستگی، دلتنگی و بی‌قراری در غیبت یار، آشکار کردن رازها و مخفی نکردن اسرار، بی مرزی و ارتباط دائم. تمنای جنسی و عاطفی: تحریک جنسی توسط معشوق و لذت بخش بودن هر ارتباط فیزیکی و همچنین تمنای دائم نوازش و توجه توسط معشوق که موجب ارضای کامل و لذتبخش جنسی ـ روانی می‌شود. همدلی: همراهی و همنوایی و اشتراک نظر کامل، در کوتاه مدت هر گونه تصمیم و انتخاب فرد منوط به ابراز نظر طرف دیگر می‌شود و در دراز مدت هر گونه برنامه‌ریزی برای آینده با مشارکت کامل دو طرف صورت می‌گیرد. میزان عشق بستگی مستقیم به قدرت و باروری هر یک از این ابعاد سه‌گانه مثلت عشق دارد هر چقدر ابعاد این مثلث افزایش یابد، عشق قدرت و گستردگی و تأثیر بیشتری در زندگی دو طرف خواهد داشت. براساس این نظریه انواع دیگر روابط میان افراد بشر نیز مورد نظر قرار گرفته‌اند: ـ رابطه معمولی: فقدان همه ابعاد عشق که شامل تمام روابط بشر با دیگران می‌شود. ـ دوست داشتن/ دوستی: دو طرف نوعی از صمیمیت را دارند این رابطه به دوستی صمیمی منجر می‌شود. ـ عشق جنسی: در غیاب دو بعد دیگر عشق، تحریک جنسی و رابطه جنسی پس از مدتی ممکن است بدون ارتقاء با دو بعد دیگر بی هیچ نتیجه‌ای خاتمه یابد. ـ عشق تهی: این نوع رابطه معمولاً در ازدواج‌های از پیش تعیین شده که خانواده‌ها بر دو طرف تحمیل می‌کنند رخ می‌دهد و تنها دارای بعد همدلی است. ـ عشق رومانتیک: در این نوع رابطه بین دو نفر تمنا و ارضای جنسی به همراه صمیمیت وجود دارد اما هنوز منجر به همدلی نشده. ـ عشق همدلانه: معمولاً رابطه‌ای بین فرزندان و والدین و برادران و خواهران یا برخی دیگر از اعضای نزدیک خانواده یا دوستان بسیار صمیمی است که دو بعد صمیمیت و همدلی را دارد. ـ عشق ابلهانه: هنگامی که همدلی و ارضای جنسی وجود دارد اما صمیمیت و اعتماد متقابل وجود ندارد، این رابطه معمولاً دوام چندانی ندارد و منجر به تکامل و رشد زندگی دو زوج نمی‌شود. ـ عشق بارور: تنها رابطه عاشقانه تکامل یابنده‌ای است که هر سه بعد عشق در روابط دو زوج به‌طور کامل و کافی وجود دارد و دو نفر با اتکاء به آن می‌توانند زندگی مشترک خود را آغاز کنند. دیدگاه‌های فرهنگی[ویرایش] اگرچه در مورد تعریف عشق و ماهیت آن در بین فرهنگ‌های مختلف تشابهاتی وجود دارد و اغلب فرهنگ‌ها عشق را نوعی تعهد، دلسوزی، شفقت و شهوت می‌دانند که در همه انسان‌ها وجود دارد، اما میان این فرهنگ‌ها اختلافاتی هم وجود دارد. برای مثال در هند که معمولاً ازدواج طبق روال تعریف شده و سنتی صورت می‌گیرد اعتقاد برآن است که عشق ضرورت اولیه برای ازدواج نیست و عشق پس از ازدواج به وجود می‌آید؛ درحالیکه در فرهنگ غرب عشق لازمه ازدواج است. در ایران برای بیان پدیده عشق واژگان زیادی بچشم می‌خورد، که برخی از زمان‌های دور وجود داشته‌است. در متون اوستا و در گاتاها بارها از مهر و دوستی سخن میان رفته و در متون به جای مانده از زبان پارسی میانه هم وجود دارد. واژگانی مانند آغاشه در اشعار رودکی بچشم می‌خورد. مهر و عشق و آغاشه و شیفتگی و ایشکای و دلدادگی و شیدایی همه از واژگانی هستند که در ایران زمین برای پدیده عشق به کار رفته یا می‌رود. در اشعار هم بخشی از داستان‌های شاهنامه یا اشعار نظامی گنجوی و خواجوی کرمانی و عیوقی و جامی و وحشی بافقی و اهلی شیرازی و… به بیان داستان‌های عاشقانه پرداخته و بسیاری شعرا هم به بررسی ماهیت عشق در حالتی جدا از اوصاف صوفیه کارکرده‌اند مانند حافظ و سعدی و باباطاهر و خیام و رودکی که هم غزل و هم رباعی عاشقانه و سوزناک دارند و هم به بررسی ماهیت و کارآمدی عشق پرداخته‌اند. در ادبیات صوفیه هم که راه رسیدن به خدا و حق پاکی و محبت است برای جذب در راه خدا و جدایی از دنیا علاقه‌های ذاتی به خدا را در درون خود می‌پروردند و به حالتی از جذب در راه حق می‌رسیدند که بدان عشق عرفانی می‌گفتند و اشعار بیشماری در همین مورد عشق سراییده‌اند که معشوق خود را خدا می‌دانستند. مولوی و عطار و ابوسعید ابی الخیر و سنایی غزنوی از این دسته شاعران هستند. پاره‌ای از شاعران مدح گوی درباری در وصف ممدوحان خود از عبارات و مثل‌های عاشقانه زیادی استفاده نموده‌اند. انوری و عنصری و عسجدی و فرخی سیستانی هم ازین دست شاعران هستند.[۳۲] دیدگاه‌های مذهبی[ویرایش] عشق در ادیان اولیه ترکیبی از تعهد جاذبه‌ای و عبادی به نیروهای طبیعت بود (مشرکان چند خدایی). بعدها در ادیان جدیدتر این جذبه به سوی اشیاء واحد و انتزاعی مانند خداوند، قانون، کلیسا، و دولت سوق پیدا کرد (تک خدایی). دیدگاه سوم در این زمینه به دیدگاه وحدت وجود معروف است و ادعا می‌کند همواره بین آنکه می‌پرستد و آن‌که پرستیده می‌شود تفاوت وجود ندارد. عشق حقیقتی است که ما بر اساس آن در طی زمان خود را ناصحیح به صورت موجودی منزوی تفسیر می‌کنیم. اسلام[ویرایش] قرآن در سورهٔ روم آیهٔ ۲۱ چنین آورده‌است: و از نشانه‌های خداوند اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید، تا در کنار آن‌ها آرامش یابید، و در میانتان دلسوزی و دوست گرایی قرار داد، آری در این [نعمت] برای مردمی که می‌اندیشند قطعاً نشانه‌هایی است. بر اساس دیدگاه مراجع شیعه، بیان عشق میان دختر و پسر (بدون قصد ازدواج) گناه است، چرا که ترس افتادن به گناه و ایجاد مشکلات دیگر در میان است، ولیکن خواستگاری برای ازدواج مانعی ندارد.[۳۳] تا وقتی که نگرانی از بروز گناه و فساد جنسی، در میان نباشد، داشتنِ صرفِ محبت و عشقِ قلبی اشکالی ندارد. از احادیث پیامبر اسلام است که: «اگر مرد به زن خود بگوید «تو را دوست دارم» هرگز این کلام از دل و ذهن زن خارج نمی‌شود و همواره در خاطر او باقی می‌ماند»[۳۴] در احادیثی که از امامان شیعه نقل شده که باید عشق و دوستی نسبت به همه موجودات داشته باشید تا آنجا که حتی اگر شما سوار بر اسب خود به چشمه و رود آبی رسیدید و هم شما و هم حیوان تشنه بودید ابتدا باید حیوان را سیراب نمایید و بعد خود آب بنوشید. مسیحیت[ویرایش] در انجیل از عشق به عنوان مجموعه‌ای از اعمال و رفتارها نام برده شده‌است که معنایی وسیع‌تر از ارتباط احساسی دارد. عشق مجموعه‌ای از رفتارهای انسان است که انسان بر اساس آن‌ها عمل می‌کند. در انجیل به افراد سفارش شده که علاوه بر معشوق خود و حتی دوستانشان دشمن خود را نیز دوست داشته باشند. در انجیل از این عشق فعال در قرنتیان ۸–۴: ۱۳ سخن به میان آمده‌است: عشق صبور است، عشق مهربان است. هرگز حسادت نمی‌کند، هرگز به خود نمی‌بالد، مغرور نیست. گستاخ نیست و خودخواه نیست، به سادگی خشمگین نمی‌شود، خطاهای دیگران را به خاطر نمی‌سپارد. عشق از همدمی با شیطان لذت نمی‌برد بلکه دوست دار حقیقت است. همواره حافظ است، همواره به دیگران اعتماد دارد، همواره امیدوار است و همواره پاینده است. عشق هرگز شکست نمی‌خورد. مباحث مربوط به تعریف عشق[ویرایش] در اغلب لغت‌نامه‌ها «عشق» به عنوان علاقه شدید یا انس قلبی تعریف می‌شود.[۳۵] به‌طور کلی «علاقه» یک حالت ذهنی یا احساسی است که در طی آن فرد برای کسی یا چیزی نگران و دلواپس است. همچنین توجه و علاقه به کسی همواره با عدم قطعیت مسئولیت‌پذیری و درک مخاطب همراه است و عامل ایجاد اضطراب است. مراقبت از اشیاء مانند یک خانه معمولاً به صورت نگهداری و محافظت از آن‌ها یا پذیرش مسئولیت در قبال آن‌ها همراه است. «دوستی» - رابطه یا همکاری مناسب بین دو فرد. «وصال» - ذوب شدن عاشق در معشوق؛ حالت نهایی عشق راستین. «خانواده» - افرادی که از طریق اصل و نسب با یکدیگر ارتباط دارند. «پیوند روحی» - رابطه بین فرد و فردی که جزئی از وجود وی است. توماس جای آورد عشق رایک عمل اختیاری می‌داند که پاسخی احساسی به دیگران (مانند خدا) است و با هدف ارتقاء شخصیت صورت می‌پذیرد. آورد تعریف خود را در زمینه‌های دینی، فلسفی، و علمی قابل استفاده می‌داند. عشق یعنی با خدا تنها شدن. معشوق در ادب فارسی[ویرایش] معشوق در ادب فارسی نام فردی است که مورد عشق قرار گرفته و در مقابل وی عاشق قرار دارد. عموماً استنباط ما از معشوق در ادبیات فارسی اشعار شعرای پارسی گو خداوند است. عشق در ادبیات دارای مراحل و سلسله مراتبی است و عاشق واقعی به شخصی اطلاق می‌شود که در راه شناخت معشوق دست از مادیات کشیده و معطوف به معشوق خویش گردد. جستارهای وابسته[ویرایش] کوپیدو الهه عشق پسوخه و کوپیدو میل جنسی ستایش (در ویکی‌واژه) دلبستگی علاقه (در ویکی‌واژه) شهوت احترام زیبایی معاشقه برخورد قرار عشقی چندمهری احساس ترس جنسی لاس زدن کلمات یونانی در مورد عشق شیدایی نامه عاشقانه شهوت ازدواج ازدواج همجنس‌گرایان همجنس‌گرایی اتحاد مدنی رابطه جنسی ترغیب عشق عرفانی عشق افلاطونی چند عشقی عشق رومانتیک رابطه جنسی نظریه مثلثی عشق پانویس[ویرایش] ↑ بابک احمدی (سال ۱۳۸۶)، «فصل دشواری‌های تعریف هنر»، حقیقت و زیبایی، ص. صفحهٔ ۷۸، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۱۱۵-۰ تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک) ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ هنر عشق ورزیدن، ترجمه میترا میر شکار، تهران، نشر طاووس فرهنگ، چاپ دوم۱۳۸۷، ضمیمه مترجم ↑ [wikipedia.org سینا علی‌زاده (پارس استار)] مقدار |نشانی= را بررسی کنید (کمک). University of Arizona Libraries. ۱۹۴۷. ↑ «بدن انسان چگونه با عشق روبرو می‌شود؟». ↑ انسان‌های عاشق، محمد رضا کلکوتی شبستری، کرمانشاه، انتشارات طاق بستان، ۱۳۸۰، فصل اول:عشق چیست و عاشق کیست؟ ↑ مشارکت کنندگان ویکی‌پدیای انگلیسی، Love، بازبینی در تاریخ ۲۸ نوامبر ۲۰۱۴ ↑ عاشقانه، مهوش بالارستمی، تهران، نشر گلفرش، چاپ سوم۱۳۸۵، ص ۲۴ ↑ What is love? Five theories on the greatest emotion of all | The panel | Comment is free | The Guardian.TheGuardian.com. وبگاه ذ گاردین دات کام. منتشر شده در تاریخ ۱۳ دسامبر ۲۰۱۲. بازبینی شده در تاریخ ۲۵ نوامبر ۲۰۱۴. بایگانی شده از نسخهٔ اصلی در تاریخ ۲۵ نوامبر ۲۰۱۴ ↑ What is love?' tops most searched Google queries of 2012 - ITV News. ITV News. December 11th, 2012. بازبینی شده در تاریخ ۲۵ نوامبر ۲۰۱۴. پیوند پایدار ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ در خرابات، دکتر جواد نوربخش، چاپ چهارم، انتشارات یلداقلم، تهران ۱۳۸۴ شابک: ۶–۲۷–۵۷۴۶–۹۶۴، ص ۳۳ ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ نوشتاری از محمد حیدری ملایری ↑ عاشقانه‌های ادبیات پارسی، محمد پارسافر، تهران، نشر گستان نو، چاپ دوم۱۳۸۸، مقدمه مؤلف ↑ فرهنگنامه لغات و تعاریف روابط انسانی، محمد رضا عابدین زاده-پروانه تقی‌نیا، تهران، نشر گلستانه، چاپ چهارم۱۳۷۷، ص ۲۲ ↑ روانشناسی روابط عاشقانه، محمد نوری و همکاران، تهران، ۱۳۸۵، نشر نوین ↑ کلمات قصار برتراند راسل، به کوشش محمد کوثری استرآبادی، تهران، نشر نوین، ۱۳۸۰، فصل هفتم:عشق و هنر ↑ زمینه روانشناسی هیلگارد-جلد دوم.|همچنین|:عشق، مفاهیم علمی و اجتماعی، محمد علی احمدی، تهران، ۱۳۸۴، انتشارات آستان ↑ از نمونه‌ها ی این عشق می‌توان به داستان‌هایی همچون لیلی و فرهاد و رومئو ژولیت و داستان‌ها ی مشابه اشاره کرد ↑ شرح لمعات، شاه نعمت‌الله ولی، به کوشش دکتر جواد نوربخش، انتشارات خانقاه نعمت‌اللهی، تهران ۱۳۵۴، شماره کتابخانه ملی: ۳۳۰–۱۳۵۴/۳/۲۴ ↑ کریم زمانی، میناگر عشق:شرح موضوعی مثنوی معنوی-نشر نی صفحهٔ ۴۳۲ ↑ مجموعه آثار افلاطون (رساله ضیافت) ص ۴۶۲ ↑ عبهرالعاشقین، روزبهان بقلی شیرازی، به کوشش جواد نوربخش، انتشارات خانقاه نعمت‌اللهی، تهران ۱۳۴۹، شماره ثبت کتابخانه ملی: ۹۱۸–۱۳۴۹/۹/۳ ↑ «بایزید بسطامی»، جواد نوربخش، چاپ اول، تهران مرداد ۱۳۷۳ ↑ کلیات شاه نعمت‌الله ولی، به کوشش جواد نوربخش، چاپ یازدهم، انتشارات یلدا قلم، تهران ۱۳۸۵، شابک: ۷–۴۹–۵۷۴۶–۹۶۴ ↑ جواد نوربخش، چهل کلام و سی پیام (دفتر اول)، چاپ دوم، انتشارات یلدا قلم، تهران ۱۳۸۱، شابک: ۸–۲۶–۷۴۵–۹۶۴ ↑ در خرابات، جواد نوربخش، چاپ چهارم، انتشارات یلداقلم، تهران ۱۳۸۴ شابک: ۶–۲۷–۵۷۴۶–۹۶۴، ص ۳۵ ↑ جواد نوربخش، در خرابات، مبحث عشق، چاپ چهارم، انتشارات یلدا قلم، تهران ۱۳۸۴، شابک: ۶–۲۷–۵۷۴۵–۹۶۴ ↑ «پوریا ابراهیمان»، علی کاووسی، چاپ اول، تهران اسفند ۱۳۹۳ ↑ «'تفاوت عشق و شهوت' در چشم دیده می‌شود». ۳۰ تیر ۱۳۹۳. ↑ زیست‌شناسی حالات روانی، دکتر جورج سی. کلایسون، ترجمه احد حامدی، تهران، نشر آیینه وطن، چاپ دوم۱۳۸۳ ↑ چطور بفهمیم که عاشق شدیم؟ بی‌بی‌سی فارسی ↑ نگاهی به روانشناسی عشق‌ورزی؛ عشق آسان نمود اول ولی... بی‌بی‌سی فارسی ↑ مضامین در ادب پارسی، گروه نویسندگان و کارشناسان، مؤسسه چاپ و انتشارات اقبال، چاپ دهم۱۳۸۸ ↑ آیت اللّه سیستانی، س ۱ و ۵؛ آیت‌الله خامنه‌ای، استفتاء، س ۷۷۹، ۶۴۰ و ۶۵۱؛ آیت‌الله صافی، جامع‌الاحکام، ج ۲، س ۱۶۶۱؛ آیت‌الله مکارم، استفتاءات، ج ۲، س ۱۰۴۹ و ۱۰۷۵. ↑ وسایل الشیعه – حر عاملی – ص ۱۰ جلد ۱۴. ↑ Oxford Illustrated American Dictionary (۱۹۹۸) + Merriam-Webster Collegiate Dictionary (2000). منابع[ویرایش] ویکی‌پدیای انگلیسی فره‌وشی، به‍رام، فرهنگ په‍لوی، تهران، انتشارات دانش‍گاه ته‍ران Roger Allen, Hillar Kilpatrick, and Ed de Moor, eds. Love and Sexuality in Modern Arabic Literature. London: Saqi Books, ۱۹۹۵. Shadi Bartsch and Thomas Bartscherer, eds. Erotikon: Essays on Eros, Ancient and Modern. Chicago: University of Chicago Press, ۲۰۰۵. Helen Fisher. Why We Love: the Nature and Chemistry of Romantic Love پیوند به بیرون[ویرایش] در پروژه‌های خواهر می‌توانید در مورد عشق اطلاعات بیشتری بیابید. در میان واژه‌ها از ویکی‌واژه در میان گفتاوردها از ویکی‌گفتاورد در میان تصویرها و رسانه‌ها از ویکی‌انبار عشق چیست؟، رادیو زمانه ن ب و عشق عشق رمانس (عشق)، عشق افلاطونی، عشق مذهبی، عشق به خانواده، عشق یونانی، شرم عشقی کلمات یونانی در مورد عشق آگاپه، اروس، فیلیا، استورگه، خنیا عشق جوهری توحید، خدا، خلقت، انسان، دل ن ب و روان‌شناسی تاریخ روان‌شناسی درگاه:روان‌شناسی روان‌شناس شاخه‌های پایه مرضی علوم عاطفی علوم اعصاب عاطفی ‏(en)‏ رفتارگرایی علوم اعصاب رفتاری شناختی علوم اعصاب شناختی مقایسه‌ای فرهنگی رشد افتراقی فرگشتی تجربی هوش ریاضی شخصیت مثبت‌گرا زبان روان‌فیزیک کمی اجتماعی نظری ‏(en)‏ روان‌شناسی کاربردی رفتارکاوی کاربردی آزمون روانی بالینی جامعه رفتار مصرف‌کننده روان‌شناسی مشاوره‌ای آموزشی جنایی سلامت صنعتی و سازمان قانون رسانه نظامی سلامت شغل دین سیاسی روان‌سنجی مدرسه ورزش خودکشی‌شناسی سامانه‌ها شدآمد روش‌شناسی آزمایش روی جانوران پژوهش بایگانی ژنتیک رفتاری وراژن‌شناسی رفتاری موردپژوهی تحلیل محتوا تجربی پژوهش انسان مصاحبه عصب‌تصویربرداری دیدبانی پژوهش کمّی پژوهش کیفی سیاههٔ خودگزارش بررسی آماری رویکردها رویکرد آدلری روان‌شناسی تحلیلی رفتارگرایی رفتار درمانی شناختی روانشناسی شناختی توصیفی نظریه بوم‌سازگان‌ها درمان وجودی خانواده درمانی فمنیست‌درمانی گشتالت روان‌شناسی انسان‌گرایانه روایت‌درمانی فلسفه روانکاوی روان‌درمانی روان‌پویا رفتار درمانی معقول فراشخصی روان‌شناسان ویلهلم وونت ویلیام جیمز ایوان پاولف زیگموند فروید ادوارد ثورندایک کارل یونگ جان بی. واتسون کلارک هال کورت لوین ژان پیاژه گوردن آلپورت جوی گیلفورد کارل راجرز اریک اریکسون بی‌اف اسکینر دونالد او. هب ارنست هیلگارد هری هارلو هومن نامور ریموند کاتل آبراهام مزلو نیل ای. میلر جروم برونر دونالد کمبل هانس ایسنک هربرت سایمون دیوید مک کللند لئون فستینگر جورج آمیتاج میلر ریچارد لازاروس استنلی شکتر رابرت زاینتس آلبرت بندورا راجر براون اندل تولوینگ لارنس کلبرگ نوآم چامسکی اولریک نیسر جرومی کاگان والتر میشل الیوت ارنسون دنیل کانمن پل اکمن مایکل پوسنر عاموس تورسکی بروس مک‌ایون لری اسکوایر ریچارد نسبت مارتین سلیگمن اد دینر شلی تیلور جان اندرسون رونالد کسلر جوزف لیدو ریچارد دیویدسون سوزان فیسک روی بامایستر فهرست‌ها مبحث‌های مشاوره روان‌شناسی نشریه‌ها سازمان‌ها فهرست روان‌شناسان معروف نمای کلی روان‌درمانی‌ها روش‌های پژوهش مکتب‌ها گاه‌شمار موضوع‌ها همچنین ببینیدمعنی در ویکی‌واژه Wiktionary category ویکی‌سورس ویکی‌انبار ویکی‌گفتاورد Wikinews ویکی‌کتاب ن ب و ویژگی‌های جانوران کنش‌ها ظاهری خوابیدن  • گریستن  • خارش  • تنفس درونی گوارش  • تولید مثل  • تنفس حرکتی راه رفتن  • پرواز  • شنا  • خزیدن حسی تفکر  • شهوت  • عشق  • بیزاری گیرش و دهش با محیط گیرش از محیط خوردن  • نوشیدن  • تنفس دهش به محیط دفع  • تعریق  • تنفس ادراک حواس بینایی  • شنوایی  • بویایی  • چشایی  • بساوایی استنتاجی شرطی‌شدن کلاسیک رده:زیست‌شناسی ن ب و نمای کلی از میل جنسی در انسان تن‌کردشناسی و زیست‌شناسی نعوظ Insemination بیناجنس لیبیدو احتلام اوج لذت انزال زنان و مردان Pelvic thrust مذی بارداری برانگیختگی تحریک بهداشت باروری و آموزش مسائل جنسی پیشگیری از بارداری کاندوم مسترز و جانسون Reproductive medicine پزشکی مردان پزشکی زنان اورولوژی سکس امن درمان (PLISSIT model) سکس‌شناسی ناکارآمدی اختلال نعوظ بیش‌فعالی کم‌میلی پزشکی بدل بیماری‌ها هویت اجتماعی و تنوع جنسی باینری هویت جنسیتی مردان مردآمیز هویت جنسی گرایش زنان زن‌آمیز قوانین سن رضایت انتقال مجرمانه اچ‌آی‌وی سوء استفاده از کودکان زنا با محارم برهنگی در انظار عمومی Obscenity سوء استفاده Cybersex trafficking تجاوز Sex trafficking تعرض آزار Sexual misconduct بردگی خشونت تاریخجه فیلم آبی پادفرهنگ دهه ۱۹۶۰ Feminist sex wars عصر طلایی پورن History of erotic depictions انقلاب جنسی ارتباط عاشقانه و جامعه هرج‌ومرج‌گرایی و سکس رابطه خارج از ازدواج تنظیم خانواده لاس‌زنی ازدواج حیا چنددلبری سکس قبل ازدواج بی‌بندوباری رمانس پرهیز اعتیاد کشش Sexual capital اخلاق شیء‌انگاری زبان عامیانه برپایه کشور رم باستان چین هند ژاپن فیلیپین کره جنوبی آمریکا آمیزش جنسی سکس رایج مقعدی بدون روکش بی‌دی‌اس‌ام Child sex پس‌ریزی منی کنترل ارگاسم جلوگیری از ارگاسم فتیش انگشت کردن مشت کردن گنگ بنگ گروهی خودارضایی سازوکار تحریک نوک پستان بی‌دخول فیشال فتیش پا پاکام‌دهی ارگاسم اجباری کیربه‌کیرمالی دست‌کام‌دهی لاپستانی Sumata دهانی ۶۹ مقعدلیسی فرج‌لیسی قضیب‌لیسی Irrumatio انحراف پومپویر سریع در فضا روش‌ها خیال‌پردازی شهوانی آمیزش عشق‌بازی دخول ضربدری طبق‌زنی میزراهی ادراردوستی مجازی سایبرسکس صحبت شهوانی Wet T-shirt contest صنعت سکس منطقه سرخ در بازی‌های ویدیویی شهوت‌نگاره پورنوگرافی بازیگر تن‌فروشی Survival sex فهرست موزه‌ها سکس شاپ گردشگری Child گردشگری زنانه کارگر اسباب‌بازی عروسک باشگاه برهنگی مدل وبکم دین و جنسیت Buddhism Christian demonology آداب جنسی تائوئیسم Islam Mormonism Sex magic درگاه Human sexuality ن ب و هیجان‌ها (فهرست) هیجان‌ها ستایش Affection سراسیمگی زجر Amusement خشم پریشان (روانشناسی) Annoyance اضطراب بی تفاوتی انگیختگی جاذبه بین فردی Awe حوصله‌سررفتگی Calmness دلسوزی خواری قناعت شکست‌پذیری افسردگی کم‌میلی ناامیدی انزجار وجدزدگی شرمساری مشاهده‌ای همدلی Enthrallment شور رشک سرخوشی هیجان‌زدگی ترس ناکامی Gratitude سوگ احساس گناه خوشحالی بیزاری غربت امید Horror خصومت تحقیر هیستری Infatuation Insecurity Insult Interest Irritation جداسازی احساس مالکیت شادی تنهایی کم‌میلی عشق شهوت سودازدگی مونو نو آواره غفلت نوستالژی پانیک اشتیاق Pity لذت غرور تکبر خشم انفجاری حسرت Rejection Remorse Resentment غم سوداد دگرغم‌شادی Sehnsucht Sentimentality شرم شوک خجالت Sorrow بغض فشار روانی رنج سوپرایز همدردی Tenseness Wonder نگرانی جهان‌بینی‌ها کلبی‌گری شکست‌پذیری هیچ‌انگاری خوش‌بینی بدبینی Reclusion جهان‌رنجوری ن ب و جهان‌بینی اصطلاحات مرتبط Basic beliefs/باور آگاهی جمعی/ناخود آگاه جمعی سامانه مفهومی بافت قرارداد (هنجار) Cultural movement حماسه/National epics/Pan-national epics وجود مسلم و Factoid چارچوب‌بندی ایدئولوژی Life stance سبک زندگی میم/Memeplex مدل ذهنی Metanarrative Mindset هنجار پارادایم نظریه فلسفی Point of view پیش‌انگاری Reality tunnel Received view طرح‌واره (روانشناسی) مکتب فکری آمایه Social reality نظریه همه‌چیز Umwelt ارزش جنبه‌ها سوگیری Academic bias سوگیری توجه قطبی شدن گروه Belief سوگیری شناختی (فهرست سوگیری‌های شناختی) Collective narcissism جهت‌گیری تأییدی Congruence Cryptomnesia Cultural قوم‌مداری Filter bubble Homophily جانب‌گرایی درون-گروه سحرپنداری سوگیری رسانه‌ای سوگیری مشاهده‌گر خطای مشاهده Selective exposure Selective perception Self-deception پیش‌گویی خودانجام (Clever Hans effect، پلاسیبو، پندار آرزومندانه) سوگیری وضع موجود تفکر قالبی تغییرات کنشگری برهان مغلطه توسل به اکثریت تغییر نگرش سانسور فرهمندی یک کلاغ چهل کلاغ ناهماهنگی شناختی تفکر نقادانه Crowd manipulation Cultural dissonance Deprogramming اتاق پژواک آموزش و پرورش (تعلیمات دینی، values) حسن تعبیر تکفیر در ادیان Fear mongering Historical revisionism Ideological repression القائات دستکاری رسانه‌ای Media regulation شستشوی مغزی میسیونر Moral entrepreneurhip اقناع Polite fiction Political engineering پروپاگاندا مدل پروپگاندا نوکیش دستکاری روان‌شناختی جنگ روانی تغییر دین (تغییر دین اجباری) آزار دینی Religious uniformity انقلاب بلاغت خودسانسوری دگرگونی اجتماعی نظارت اجتماعی مهندسی اجتماعی نفوذ اجتماعی Social progress Suppression of dissent Systemic bias Woozle effect فرهنگ انسان‌شناسی (فرهنگی، اجتماعی) گاه‌شماری Ceremonies تاج‌گذاری Cross-cultural psychology روان‌شناسی فرهنگی دکترین استخدام/رعیت‌داری/برده‌داری خانواده مراسم خاکسپاری/خاک‌سپاری بازی (سرگرمی) عید بهداشت (ritual) این‌همانی (هویت فرهنگی) نهاد اجتماعی Liminality نیایش‌سرایی ازدواج Myth and ritual سوگند زیارت Play مناسک گذار (secular) آیین طبقه اجتماعی/پایگاه اجتماعی/کاست نماد Symbolic boundaries پرستش گروه‌زدگی پارادوکس ابیلین اثر ارابه موسیقی اشتراکی رفتار جمعی (animal) Collective effervescence هوش‌های جمعی هم‌نوایی Consensus theory جماعت روانشناسی توده فرقه Culture-bound syndrome Deindividuation دموکراسی ظهوریافتگی Emotional contagion Entitativity اثر اجماع کاذب Folie à deux Group action پویایی گروه Group emotion قطبی شدن گروه Groupshift رفتار گله‌ای کل‌نگری Hysterical contagion Information cascade دست نامرئی لینچ کردن Majoritarianism/غوغاسالاری Mass action هیستری جمعی Mass psychogenic illness Milieu control موبینگ Moral panic سازمان فشار نظیر Pluralistic ignorance سنجیده‌روی سیاسی Pseudoconsensus Scapegoating خودسازمان‌دهی کنش اجتماعی Social behavior Social emotions Social exclusion Social facilitation (animal) گروه اجتماعی Social proof روان‌شناسی اجتماعی جامعه‌شناسی نظم خودجوش وضع موجود نشانه‌ورزی رفتار ازدحامی System justification تفکر سیستمی Viral phenomena دانش اصل (tacit assumptions) معرفت‌شناسی (outline) گواه (anecdotal, scientific) تبیین ایمان (fideism) گنوسیس شهود Meaning-making حافظه Metaknowledge روش‌شناسی مشاهده Observational learning ادراک عقل (مغالطه، منطق) مکاشفه (مذهب) Testimony سنت (فولکلور) حقیقت (consensus theory, criteria) متافیزیک سبب‌شناسی زندگی پس از مرگ روح جهانی وجود علیت مفهوم خودآگاهی (mind–body problem) کیهان‌زایی کیهان‌شناسی (کیهان‌شناسی دینی) اسطوره‌های آفرینش الوهیت (وجود خدا) سرنوشت فرجام‌شناسی همه/هیچ فرگشت هستی ادبیات داستانی/غیر داستانی اختیار آینده تاریخ ایده Idios kosmos وهم حلول اطلاعات هوش جادو Matter معجزه اسطوره‌شناسی (اسطوره‌شناسی تطبیقی) National myth طبیعت (philosophical) هستی‌شناسی Origin myth (political myths) Otherworld (axes mundi) مسئله شر فیزیک (فلسفه طبیعی) واقعیت روح روح فراطبیعی پایان‌شناسی الهیات زمان Unobservable ارزش‌شناسی زیبایی‌شناسی Almsgiving/امور خیریه ایثار خودمختاری زیبایی مرام‌نامه کمدی خیر عمومی وجدان Consent آفرینندگی انزجار وظیفه علم اقتصاد وجد (فلسفه) (خلسه، وجد) Elegance هیجان (æsthetic) سرگرمی تن‌کامگی فلسفه اخلاق آداب Family values خوردنی‌های تابو (حرام‌گوشت) قاعده طلایی احساس گناه/Culpability خوشحالی هارمونی شرف حقوق بشر حکم (روانشناسی) عدالت حقوق، (دانش نظری حقوق، احکام دینی) آزادی (آزادی سیاسی) عشق Magnificence قاعده (فلسفه) معنای زندگی اخلاق (public) الزام صلح پرهیزگاری کنش‌شناسی اصل تنبیه کیفیت (فلسفه) توبه Reverence حق میل جنسی در انسان (اخلاق) گناه بدنامی اجتماعی مباشرت سبک (هنرهای تجسمی) والا (فلسفه) رنج همدردی تابو Taste تئودیسه Trust Unspoken rule فضیلتها و رذیلتها کار هنری نادرست نمونه‌ها نگرش هیچ‌انگاری خوش‌بینی بدبینی Reclusion جهان‌رنجوری ایدئولوژی سیاسی و اقتصادی اقتدارگرایی آنارشیسم سرمایه‌داری دموکراسی مسیحی جمع‌گرایی استعمار کمونالیسم کمونیسم اجتماع‌گرایی محافظه‌کاری مشروطیت Distributism محیط‌زیست‌گرایی افراط‌گرایی تعصب فاشیسم فمینیسم بنیادگرایی جهانی‌گرایی سیاست‌های سبز امپریالیسم فردگرایی انقلاب صنعتی روشن‌فکری اسلام‌گرایی لیبرالیسم لیبرترینیسم مردسالاری نظامی‌گری Monarchism ملی‌گرایی صلح‌جویی ترقی‌خواهی بنیاد ستیزی سیاسی اصلاح‌طلبی جمهوریخواهی سوسیال دموکراسی سوسیالیسم فایده‌گرایی وگانیسم دین African traditional religions بهائیت آیین بودایی Cao Dai Cheondoism ادیان سنتی چینی مسیحیت ادیان قوم‌باور Hòa Hảo هندوئیسم اسلام جین (دین) یهودیت شامونیسم کره‌ای پگانیسم مدرن جنبش راستافار سکولاریته/بی‌دین/ندانم‌گرایی/خداناباوری شینتو سیک روح‌گرایی تائوئیسم Tenrikyo Tenriism جهان‌گرایی توحیدگرا مزدیسنا مدرسه فلسفه Agriculturalism ارسطوگری مکتب اتم‌گرایی Averroism دکارت‌گرایی Cārvāka جمع‌گرایی کنفسیوس‌گرایی/New Confucianism نظریه انتقادی مکتب کلبیون مکتب کورنایی جبرگرایی دوگانه‌گرایی مکتب الئایی تجربه‌گرایی Eretrian school لذت‌پرستی اگزیستانسیالیسم مبناگرایی (روابط بین‌الملل) لذت‌گرایی فلسفه هگل هرمنوتیک تاریخ‌گرایی/تاریخ‌گرایی نوین کل‌نگری انسان‌گرایی/Renaissance humanism فلسفه اشراق علم کلام ایدئالیسم فردگرایی مکتب ایونی کانتیانیسم/نوکانتی کوکوگاکو Legalism Logicians ماده‌باوری موهیسم مکتب مگارایی نوگرایی/پست‌مدرنیسم یگانه‌انگاری قانون طبیعی Naturalism (Chinese) طبیعت‌گرایی (فلسفه) هیچ‌انگاری فلسفه مشاء پدیدارشناسی (فلسفه) فلسفه افلاطونی/فلسفه نوافلاطونی مکتب چندگانه‌گرایی اثبات‌گرایی عمل‌گرایی فلسفه پیشاسقراطی مکتب پیرهونی مکتب فیثاغوری/مکتب نوفیثاغورسی خردگرایی تقلیل‌گرایی فلسفه مدرسی/Neo-Scholasticism Social constructionism سوفسطایی‌گری اسپینوزیسم رواقی‌گری ساختارگرایی/پساساختارگرایی تومیسم تعالی‌گرایی فایده‌گرایی Yangism ن ب و فرزندپروری نسبت‌های خانوادگی فرزندپذیری Alloparenting Coparenting خانواده گسترده Foster care Kommune 1 Noncustodial خانواده هسته‌ای یتیمed Shared parenting Single parent Blended family رحم اجاره‌ای In loco parentis نظریه ها · حوزه‌ها نظریه دلبستگی Applied behavior analysis رفتارگرایی Child development Cognitive development روان‌شناسی رشد رشد عشق پیوند مادرانه سرشت و پرورش Parental investment پیوند پدرانه پزشکی کودکان روان‌شناسی اجتماعی Styles Attachment parenting Baby talk Concerted cultivation Gatekeeper parent والدین هلیکوپتری Nurturant parenting Slow parenting ساکر مام Strict father model Taking children seriously Tiger parenting Work at home parent فنون After-school activity Allowance Bedtime نگهداری از کودک Co-sleeping مدرسه در منزل Latchkey kid Parent management training Play (date) رل مدل Spoiled child Television اسباب‌بازی (educational) Child discipline Blanket training Corporal punishment in the home منع رفت‌وآمد محروم‌سازی (تنبیه فرزندان) Tactical ignoring گوشه نشانی تهمت Child abandonment کودک‌آزاری کودکان کار Child neglect Cinderella effect زنا با محارم Narcissistic parent Parental abuse by children Parental alienation جنبه‌های حقوقی و اجتماعی حضانت Child support Cost of raising a child Deadbeat parent Disownment ازدواج Parental responsibility Paternity Shared parenting کارشناسان T. Berry Brazelton Tanya Byron براین کپلن Rudolf Dreikurs David Elkind جو فراست Haim Ginott تامس گوردون (روانشناس) Alan E. Kazdin Truby King Edward Kruk Annette Lareau Penelope Leach Madeline Levine Linda Nielsen William Sears بی‌اف اسکینر بنجامین اسپوک کتاب‌ها Baby and Child Care Parenting for Everyone Real Boys Strong Fathers, Strong Daughters سازمان‌ها Families Need Fathers Mothers Apart from Their Children Mothers' Union National Childbirth Trust National Parents Organization Parent–teacher association Parents Against Child Sexual Exploitation برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=عشق&oldid=30491221» رده‌ها: عشق احساسات روان‌شناسی روان‌شناسی مثبت زندگی شخصی رده‌های پنهان: خطاهای یادکرد: تاریخ صفحه‌هایی که نشانی اینترنتی‌شان خطا دارد همه صفحه‌های نیازمند تمیزکاری مقاله‌های دارای پیوند با میان‌ویکی همه مقاله‌های دارای عبارت‌های بدون منبع لحن نامناسب این صفحه آخرین‌بار در ‏۳۰ نوامبر ۲۰۲۰ ساعت ‏۱۶:۵۶ ویرایش شده‌است. همهٔ نوشته‌ها تحت مجوز Creative Commons Attribution/Share-Alike در دسترس است؛ برای جزئیات بیشتر شرایط استفاده را بخوانید. ویکی‌پدیا® علامتی تجاری متعلق به سازمان غیرانتفاعی بنیاد ویکی‌مدیا است. سیاست محرمانگی دربارهٔ ویکی‌پدیا تکذیب‌نامه‌ها نمای تلفن همراه توسعه‌دهندگان آمار اظهارنامهٔ کوکی